این مواد غذایی را درون یخچال نگهداری نکنید
موضوعات: آشپزی و تغذیه,
[ بازدید : 176 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]
چرا کامپیوتر مرتب ری استارت می شود؟
مجموعه: ترفندهای کامپیوتری
کامپیوتری که مرتب ری استارت می شود معمولاً مشکل نرم افزاری دارد که با رفع آن این معضل قابل حل است. اما ری استارت مداوم یک کامپیوتر می تواند علت های مختلفی داشته باشد. نسخه های جدید ویندوز دیگر دیگر آن صفحه معروف آبی رنگ را نمایش نمی دهند، بلکه کامپیوتر ری استارت می شود. به این امید که مشکل با این ری استارت حل می شود.
این عمل با این تئوری صورت می گیرد که اگر مشکلی برای سیستم عامل پیش آمده باشد با یک ری استارت بر طرف می شود. البته اغلب اوقات این امر صحیح است. اما اگر مشکل سخت افزاری باشد ممکن است این روش موثر واقع نشود. و کامپیوتر همینطور ری استارت شود و این وضعیت تا زمانیکه برق کامپیوتر خود را قطع کنید ادامه دارد.
در ویندوز ویژگی ری استارت خودکار را غیر فعال کنید.
با کلیک سمت راست روی ایکون My Computer و انتخاب Properties وارد قسمت Advanced شوید. و در آن بدنبال Start up and Recovery بگردید. در آنجا روی Setting کلیک کنید در این قسمت می توانید با برداشتن تیک گزینه Automatically Restart این ویژگی را غیر فعال کنید. حال اگر مشکلی برای کامپیوتر پیش آید باید آن صفحه خطای آبی رنگ نمایش داده شود. این صفحه آبی می تواند اطلاعات مفیدی به شما بدهد و با استفاده از آن راه حلی برای مشکل خود بیابید.
در Safe Mode ری استارت کنید.
کامپیوتر خود را ری استارت کنید و F8 را بزنید و از بین گزینه هایی که در برابر شما ظاهر می شود Safe Mode with Networking را انتخاب کنید و کلید اینتر را بزنید.با وارد شدن به Safe Mode می توانید هر نرم افزاری را که جدیداً نصب کرده اید حذف کنید. همچنین می توانید درایو های سخت افزار مشکل دار را دوباره نصب کنید یا حتی نسخه جدید آن را از اینترنت بگیرید و نصب کنید. اگر در Safe Mode توانستید مشکل را حل کنید مورد نرم افزاری است. ولی اگر کامپیوتر شما حتی در Safe Mode ری استارت می شود، احتمال سخت افزاری بودن مورد زیاد است.
رم و هارد دیسک کامپیوتر خود را اسکن کنید
نرم افزار های کمکی وجود دارند که می توانند هارد دیسک و رم کامپیوتر شما را برای تشخیص مشکلات احتمالی اسکن کنند. اگر رم کامپیوتر شما خراب شده باشد می تواند نا پایداری های زیادی برای کامپیوتر ایجاد کند. و اگر هارد دیسک کامپیوتر شما خراب باشد یا در آن بد سکتور ایجاد شده باشد و سیستم عامل بخواهد اطلاعات این بد سکتور ها را بخواند مشکل خود را نشان خواهد داد.
برای رم در ویندوز نرم افزار خاصی وجود ندارد که بتواند همه مشکلات آنرا تشخیص دهد و باید از یک نرم افزار دیگر کمک بگیرید. یکی از نرم افزار های قوی در این زمینه Memtest است، که می توانید آنرا از اینترنت دانلود کنید.سپس باید آنرا روی یک CD رایت کنید. آنگاه می توانید کامپیوتر خود را ری استارت کنید.
تا اسکن آغاز شود اگر اسکن آغاز نشد باید در تنظیمات بایاس مادربرد خود الویت بوت Boot Priority را به CD ROM اختصاص دهید. یا به عبارت دیگر CD ROM را اولین گزینه برای بوت انتخاب کنید. اگر از ویندوز ویستا استفاده می کنید می توانید از نرم افزار کمکی Ram Scanner در Administrative Tools در کنترل پانل استفاده کنید. و بدین وسیله از سلامت رم خود اطمینان حاصل نمایید.
برای هارد دیسک وارد My Computer و روی درایو C کلیک سمت راست کنید. Properties را انتخاب کنید. آنگاه در قسمت Tools بدنبال Error Checking بگردید در زیر مجموعه آن روی Check Now کلیک کنید. دفعه بعد که کامپیوتر بوت می شود (بالا می آید) یک اسکن کامل انجام می دهد.
آخرین عملیات نرم افزاری که می توانید انجام دهید. به اصطلاح فلش کردن بایاس کردن است در مواردی خاص بعضی مشکلات سخت افزاری با فلش کردن بایاس رفع می گردد ولی برای اینکار باید به یک نمایندگی یا تعمیرکار مجاز و معتبر که دانش آنرا داشته باشد مراجعه کنید. وگرنه احتمال صدمه دیدن آن زیاد است.اگر هنوز کامپیوتر شما ری استارت می شود باید منبع تغذیه را تعویض نمایید.
اگر مشکل حل نشد آنگاه به سراغ مادربورد بروید. منبع تغذیه یکی از ارزان ترین قمت های کامپیوتر است و علت بسیاری از ری استارت های نا خواسته است. در تعویض منبع تغذیه حتماً به توان آن که بر حسب وات است توجه نمایید. توان منبع تغذیه جدیدی که نصب می کنید باید بزرگتر مساوی منبع تغذیه قبلی باشد. مثلاً اگر منبع تغذیه قبلی شما ۳۵۰ وات بوده است می توانید یک منبع تغذیه ۲۵۰ وات یا ۴۰۰ وات یا حتی بزرگتر انتخاب کنید.
مصادره اموال ارمنیان در امپراتوری عثمانی
و شکل گیری ترکیه نوین
(1914-1923م)
آناهیت آسطویان
تالیف و ترجمه:ایساک یونانسیان
بسیار واضح و روشن است که قبل از آغاز جنگ جهانی اول ،ارمنیان ترکیه نقش به سزایی در شکل گیری اقتصاد،خصوصا سیستم بانکداری آن کشور داشته اند.سرمایه داران ،بازرگانان و تجار ارمنی با وجود فشارهای بسیار زیاد دولتمردان عثمانی توانسته بودند به ثروت قابل توجه ای دست یابند. ثروت و بدنبال آن قدرتمند شدن جامعه ارمنی از یک سوء و خزانه خالی دولت در آستانه جنگ جهانی اول از سوی دیگر مسئله ای بود که دولت ترکان جوان از آن هراس داشتند.از اینرو در جلسات مخفی حزب اتحاد و ترقی طرحهای نابودی ملت ارمنی و مصادره اموال و دارائی های آنان در دستور کار قرار گرفت.
"گریگور ذهراب" نویسنده،حقوقدان و سیاستمدار شهیر ارمنی در سال 1913م در یادداشتی با پیش بینی اوضاع و احتمال اقدامات ترکان جوان می نویسد:
هیچ گونه کمک دولتی نمی تواند در افزایش سطح زندگی ملت ترک مثمر ثمر واقع شود زیرا موقعیت بارز اجتماعی و اقتصادی که ارمنیان بدست آورده اند حاصل،صداقت، تلاش و کوششی بوده که خود و به تنهایی در طول قرنها موفق به کسب آن شده اند.از اینرو دولت سعی دارد با افزایش فشارها ارمنیان را از امپراطوری عثمانی و موطن اجدادی خود بیرون رانده و مجبور به کوچ اجباری نماید.
طرح مصادره اموال و دارائی های شهروندان ارمنی ترکیه برنامه ای از پیش طراحی شده بود، که در اسناد و مدارک بیشمار باقیمانده از آرشیو های دولتی امپراطوری عثمانی،گواه شاهدان عینی و بازماندگان نسل کشی ارمنیان و دیگر اتباع خارجی و سیاستمداران شاغل در آن کشور بچشم می خورد.
برای غارت و چپاول دارائی های یک ملت در وهله نخست نیاز به قوانینی بود تا این اموال رها شده و بدون صاحب معرفی شوند. از اینرو دولت ترکان جوان در تاریخ 1 ژوئن سال 1915م.لایحه و قانون تبعید اجباری را منتشر کردند،که در اجرای این قانون بیش از یک و نیم میلیون ارمنی کشتار و بزور تبعید شدند.بدنبال آن در تاریخ 10 ژوئن همان سال قانون مرتبط با مصادره اموال و دارائی های بجا مانده از ارمنیان تحت عنوان ماده و قانون شماره 34 ( اموال رها شده ارمنیان ) پیشنهاد و در 13 سپتامبر سال 1915م به صورت موقت و سرانجام در 26 اکتبر همان سال کلیات قانون تصویب شد، بدینوسیله تمام اموال و دارائی های منقول و غیر منقول ارمنیان در اقصی نقاط امپراطوری عثمانی غارت و تصاحب گردید.تصویب این قانون در اصل به غارت و چپاول اموال و دارئی های ارمنیان که قبل از آن در تاریخ 30 ژوئن سال 1914م تحت عنوان مالیات نظامی از سوی عوامل دولتی انجام می گرفت مشروعیت بخشید.
رویای تصاحب دارائی های ارمنیان و متعاقب آن کسب ثروت باعث شد، که بسیاری از ارگانهای دولتی و غیر دولتی،حاکمان ولایت های ارمنی نشین و اصحاب جراید حامی این طرح شوند و دولت ترکان جوان را در اجرای این طرح یاری رسانند.
دولت ترکان جوان اجرای قانون "اموال رها شده ارمنیان" را بر عهده وزارت خانه ها وحاکمان ولایات قرار داد و با این سیاست با یک تیر دو هدف را نشانه گرفت نخست اجرای این طرح را سرعت بخشید.و دوم اینکه بسیاری از سیاستمداران و مردم عادی را که پیش از این مخالف اعمال دولت عثمانی بر علیه ارمنیان بودند با خود در نابودی ملت ارمنی همراه و شریک جرم ساخت.
ماده ششم قانون اموال رها شده ارمنیان مربوط به تصاحب کلیساها و اموال آن می باشد. این قانون باعث گردید علاوه بر کشتار ارمنیان ،صدها هزار از آثار باستانی و فرهنگی ملت ارمنی غارت و نابود و بیش از 4000 کلیسا و بیش از 700 مدرسه ارمنی که به نام شورای خلیفه گری ارمنیان در ترکیه به ثبت رسیده بود به دولت و ارگانهای زیربط تعلق گیرد.
در سال 1920م . و بدنبال فشارهای بین المللی ، قانون اموال رها شده از سوی دولت بالجبار لغو و قانون دیگری که دولت را موظف به پرداخت غرامت و بازگرداندن اموال و دارائی های ارمنیان می کرد به تصویب رسید.اما.بدلیل همزمانی جنبش کمالیستها و تغییر حکومت و هرج و مرج ناشی از آن این قانون هیچگاه به مرحله اجرا در نیامد و بالعکس غارت و چپاول دارائی های باقیمانده ملت ارمنی در حد فاصل سالهای 1922-1923م.توسط کمالیستها شدت یافت.
بدنبال تثبیت حکومت کمال آتاتورک، در سالهای 1920-1923 و1927 قوانینی به تصویب رسید که ارمنیان را از حقوق شهروندی و تابعیت ترکیه محروم و مانع از بازگشت بازماندگان نسل کشی 1915م به سرزمینهای آبا و اجدادی خود می شد.
برای تصاحب کامل اموال و دارائی های ارمنیان و مشروعیت بخشیدن این موضوع مجلس ملی ترکیه از سال 1922تا سال1926م.بیش از نه قانون را به تصویب رسانده است. این قوانین که گاها" در ولایت های مختلف به دلخواه حاکمان و سلیقه ای اجرا می شد.باعث گردید که کلیه اقوام باقیمانده غیر مسلمان ترکیه مانند ارمنیان ، یونانیان و آشوری ها از فعالیت های اقتصادی محروم شده و اموال آنها به نفع دولت تصاحب شود.
در تاریخ 11 نوامبر سال 1942م.مجلس ملی ترکیه قانون مالیات بر درآمد و دارائی را به تصویب رساند.که بدنبال آن باقیمانده اموال و دارائی های ارمنیان ساکن شهر پولس نیز به یغما رفت.و اینگونه برنامه ای که حکومت ترکان جوان جهت غارت و چپاول دارائی های ارمنیان طراحی و آغاز کرده بودند بوسیله کمالیستها پایان یافت.
نکته قابل تعمق در خصوص قانون "اموال رها شده ارمنیان" نقش بانکهای آمریکایی و اروپایی در اجرای این قانون می باشد. اسناد و مدارک نشان می دهد بسیاری از این بانکها مبالغ سپرده گذاری شده ارمنیان را پس از نسل کشی 1915م. و آغاز اجرای قانون، هرگز به صاحبان و وارثان اصلی آن یعنی ارمنیان مسترد نکرده بلکه به دنبال دریافت رشوه های سنگین به حساب دولت واریز کرده اند .شواهد مکتوب نشان می دهد بیش از 62 بانک از این کشورها دارای سپرده گذاران ارمنی بوده اند.
تصاحب اموال و دارائی های ارمنیان توانست به افزایش بودجه دولتی ترکان جوان کمک شایانی بنماید، بسیاری از شواهد حاکی از این واقعیت است که بودجه دولتی حکومت عثمانی در خلال سالهای 1914-1918م که ترکیه درگیر جنگ جهانی اول بوده افزایش چشمگیری داشته است.
ضرر و زیان مالی ارمنیان بدنبال این نسل کشی برنامه ریزی شده فراتر از حد تصور می باشدحسابرسی های مختلف و مدارک موجود از تصاحب اموال ارمنیان می تواند عمق این فاجعه را نشان دهد.یک موسسه تحقیقاتی ترکیه در سال 2012م پس از بررسی های فراوان در اسناد و مدارک وزارت دارائی ترکیه، مقاله ای منتشر کرد که در آن گفته شد :
5 میلیون( طلای عثمانی) غارت شده از ارمنیان که امروزه بالغ بر 1.300.000.000 پوند برآورد می شود پس از پایان جنگ جهانی اول از سوی دولت ترکان جوان به عنوان غرامت به طرف پیروز جنگ پرداخت شده است. بر طبق اسناد و مدارک منتشره از سوی سرویس های مخفی انگلستان پرداخت این پول از اموال غارت شده ارمنیان از سوی دولت ترکان جوان به اثبات رسیده است.
دکتر "اومیت اونگور" مورخ ترک معتقد است:
اقتصاد امروز ترکیه بر پایه اموال و دارائی هایی استوار شده که از ارمنیان و بزور تصاحب شده است. مورخ دیگر ترک "سعید چتین اغلو" در مقاله ای می نویسد: امروزه و در بین اعضای دولت ترکیه و حزب عدالت و توسعه افراد بیشماری وجود دارند که وارث اموال و دارائی هایی هستند که اجدادشان از ارمنیان غارت کرده اند. او معتقد است 35 درصد از ثروت ملی ترکیه کنونی متعلق به اموال و دارائی های مصادره شده ارمنیان می باشد.و این اموال بارها دولتهای قبلی ترکیه را از ورشکستگی مالی نجات داده ،"چتین اغلو"در پی اثبات ادعای خود می گوید مدارک مالی موجود در وزارت دارائی ترکیه نشان می دهد،که در سال 1929م. بدنبال رکود جهانی اقتصادی ،دولت ترکیه برخلاف سایر کشورها دارای افزایش بودجه ای تا 300 هزار لیر داشته است.
چتین اغلو در انتهای مقاله می گوید:
ترکیه می بایست پاسخگوی این اعمال خود باشد زیرا ترکیه نوینی که از آن صحبت می شود برپایه هایی استوار گشته که آغشته به خون و غارت اموال و دارائی های ملت ارمنی است.
منابع:
Sait Cetinoglu, þSermayenin Turklestirilmesi, Resmi Tarih Tartışmaları – 2, Ed. Fikret Başkaya,
ozgfr niversite Kitaplığı, 2006- Ankara, s.131.
http://asbarez.com/arm/48122/
. Uğur Ümit Üngör and Mehmet Polatel, Confiscation and Destruction, Continuum International
Publishing Group, London, 2011, p. 167.
S. P e l e k. Gasp Edilen Ermeni Mülkleri Cari ve Esas Defterlerde Duruyor, bianet.org, 30
Temmuz 2011.
N. O n a r a n. Emval-i metruke olayi, Osmanlı’da ve Cumhuriyette Ermeni ve Rum Mallarının
Türkleştirilmesi, Istanbul, 2010, s. 48.
مصادره اموال ارمنیان در امپراتوری عثمانی
و شکل گیری ترکیه نوین
(1914-1923م)
آناهیت آسطویان
تالیف و ترجمه:ایساک یونانسیان
بسیار واضح و روشن است که قبل از آغاز جنگ جهانی اول ،ارمنیان ترکیه نقش به سزایی در شکل گیری اقتصاد،خصوصا سیستم بانکداری آن کشور داشته اند.سرمایه داران ،بازرگانان و تجار ارمنی با وجود فشارهای بسیار زیاد دولتمردان عثمانی توانسته بودند به ثروت قابل توجه ای دست یابند. ثروت و بدنبال آن قدرتمند شدن جامعه ارمنی از یک سوء و خزانه خالی دولت در آستانه جنگ جهانی اول از سوی دیگر مسئله ای بود که دولت ترکان جوان از آن هراس داشتند.از اینرو در جلسات مخفی حزب اتحاد و ترقی طرحهای نابودی ملت ارمنی و مصادره اموال و دارائی های آنان در دستور کار قرار گرفت.
"گریگور ذهراب" نویسنده،حقوقدان و سیاستمدار شهیر ارمنی در سال 1913م در یادداشتی با پیش بینی اوضاع و احتمال اقدامات ترکان جوان می نویسد:
هیچ گونه کمک دولتی نمی تواند در افزایش سطح زندگی ملت ترک مثمر ثمر واقع شود زیرا موقعیت بارز اجتماعی و اقتصادی که ارمنیان بدست آورده اند حاصل،صداقت، تلاش و کوششی بوده که خود و به تنهایی در طول قرنها موفق به کسب آن شده اند.از اینرو دولت سعی دارد با افزایش فشارها ارمنیان را از امپراطوری عثمانی و موطن اجدادی خود بیرون رانده و مجبور به کوچ اجباری نماید.
طرح مصادره اموال و دارائی های شهروندان ارمنی ترکیه برنامه ای از پیش طراحی شده بود، که در اسناد و مدارک بیشمار باقیمانده از آرشیو های دولتی امپراطوری عثمانی،گواه شاهدان عینی و بازماندگان نسل کشی ارمنیان و دیگر اتباع خارجی و سیاستمداران شاغل در آن کشور بچشم می خورد.
برای غارت و چپاول دارائی های یک ملت در وهله نخست نیاز به قوانینی بود تا این اموال رها شده و بدون صاحب معرفی شوند. از اینرو دولت ترکان جوان در تاریخ 1 ژوئن سال 1915م.لایحه و قانون تبعید اجباری را منتشر کردند،که در اجرای این قانون بیش از یک و نیم میلیون ارمنی کشتار و بزور تبعید شدند.بدنبال آن در تاریخ 10 ژوئن همان سال قانون مرتبط با مصادره اموال و دارائی های بجا مانده از ارمنیان تحت عنوان ماده و قانون شماره 34 ( اموال رها شده ارمنیان ) پیشنهاد و در 13 سپتامبر سال 1915م به صورت موقت و سرانجام در 26 اکتبر همان سال کلیات قانون تصویب شد، بدینوسیله تمام اموال و دارائی های منقول و غیر منقول ارمنیان در اقصی نقاط امپراطوری عثمانی غارت و تصاحب گردید.تصویب این قانون در اصل به غارت و چپاول اموال و دارئی های ارمنیان که قبل از آن در تاریخ 30 ژوئن سال 1914م تحت عنوان مالیات نظامی از سوی عوامل دولتی انجام می گرفت مشروعیت بخشید.
رویای تصاحب دارائی های ارمنیان و متعاقب آن کسب ثروت باعث شد، که بسیاری از ارگانهای دولتی و غیر دولتی،حاکمان ولایت های ارمنی نشین و اصحاب جراید حامی این طرح شوند و دولت ترکان جوان را در اجرای این طرح یاری رسانند.
دولت ترکان جوان اجرای قانون "اموال رها شده ارمنیان" را بر عهده وزارت خانه ها وحاکمان ولایات قرار داد و با این سیاست با یک تیر دو هدف را نشانه گرفت نخست اجرای این طرح را سرعت بخشید.و دوم اینکه بسیاری از سیاستمداران و مردم عادی را که پیش از این مخالف اعمال دولت عثمانی بر علیه ارمنیان بودند با خود در نابودی ملت ارمنی همراه و شریک جرم ساخت.
ماده ششم قانون اموال رها شده ارمنیان مربوط به تصاحب کلیساها و اموال آن می باشد. این قانون باعث گردید علاوه بر کشتار ارمنیان ،صدها هزار از آثار باستانی و فرهنگی ملت ارمنی غارت و نابود و بیش از 4000 کلیسا و بیش از 700 مدرسه ارمنی که به نام شورای خلیفه گری ارمنیان در ترکیه به ثبت رسیده بود به دولت و ارگانهای زیربط تعلق گیرد.
در سال 1920م . و بدنبال فشارهای بین المللی ، قانون اموال رها شده از سوی دولت بالجبار لغو و قانون دیگری که دولت را موظف به پرداخت غرامت و بازگرداندن اموال و دارائی های ارمنیان می کرد به تصویب رسید.اما.بدلیل همزمانی جنبش کمالیستها و تغییر حکومت و هرج و مرج ناشی از آن این قانون هیچگاه به مرحله اجرا در نیامد و بالعکس غارت و چپاول دارائی های باقیمانده ملت ارمنی در حد فاصل سالهای 1922-1923م.توسط کمالیستها شدت یافت.
بدنبال تثبیت حکومت کمال آتاتورک، در سالهای 1920-1923 و1927 قوانینی به تصویب رسید که ارمنیان را از حقوق شهروندی و تابعیت ترکیه محروم و مانع از بازگشت بازماندگان نسل کشی 1915م به سرزمینهای آبا و اجدادی خود می شد.
برای تصاحب کامل اموال و دارائی های ارمنیان و مشروعیت بخشیدن این موضوع مجلس ملی ترکیه از سال 1922تا سال1926م.بیش از نه قانون را به تصویب رسانده است. این قوانین که گاها" در ولایت های مختلف به دلخواه حاکمان و سلیقه ای اجرا می شد.باعث گردید که کلیه اقوام باقیمانده غیر مسلمان ترکیه مانند ارمنیان ، یونانیان و آشوری ها از فعالیت های اقتصادی محروم شده و اموال آنها به نفع دولت تصاحب شود.
در تاریخ 11 نوامبر سال 1942م.مجلس ملی ترکیه قانون مالیات بر درآمد و دارائی را به تصویب رساند.که بدنبال آن باقیمانده اموال و دارائی های ارمنیان ساکن شهر پولس نیز به یغما رفت.و اینگونه برنامه ای که حکومت ترکان جوان جهت غارت و چپاول دارائی های ارمنیان طراحی و آغاز کرده بودند بوسیله کمالیستها پایان یافت.
نکته قابل تعمق در خصوص قانون "اموال رها شده ارمنیان" نقش بانکهای آمریکایی و اروپایی در اجرای این قانون می باشد. اسناد و مدارک نشان می دهد بسیاری از این بانکها مبالغ سپرده گذاری شده ارمنیان را پس از نسل کشی 1915م. و آغاز اجرای قانون، هرگز به صاحبان و وارثان اصلی آن یعنی ارمنیان مسترد نکرده بلکه به دنبال دریافت رشوه های سنگین به حساب دولت واریز کرده اند .شواهد مکتوب نشان می دهد بیش از 62 بانک از این کشورها دارای سپرده گذاران ارمنی بوده اند.
تصاحب اموال و دارائی های ارمنیان توانست به افزایش بودجه دولتی ترکان جوان کمک شایانی بنماید، بسیاری از شواهد حاکی از این واقعیت است که بودجه دولتی حکومت عثمانی در خلال سالهای 1914-1918م که ترکیه درگیر جنگ جهانی اول بوده افزایش چشمگیری داشته است.
ضرر و زیان مالی ارمنیان بدنبال این نسل کشی برنامه ریزی شده فراتر از حد تصور می باشدحسابرسی های مختلف و مدارک موجود از تصاحب اموال ارمنیان می تواند عمق این فاجعه را نشان دهد.یک موسسه تحقیقاتی ترکیه در سال 2012م پس از بررسی های فراوان در اسناد و مدارک وزارت دارائی ترکیه، مقاله ای منتشر کرد که در آن گفته شد :
5 میلیون( طلای عثمانی) غارت شده از ارمنیان که امروزه بالغ بر 1.300.000.000 پوند برآورد می شود پس از پایان جنگ جهانی اول از سوی دولت ترکان جوان به عنوان غرامت به طرف پیروز جنگ پرداخت شده است. بر طبق اسناد و مدارک منتشره از سوی سرویس های مخفی انگلستان پرداخت این پول از اموال غارت شده ارمنیان از سوی دولت ترکان جوان به اثبات رسیده است.
دکتر "اومیت اونگور" مورخ ترک معتقد است:
اقتصاد امروز ترکیه بر پایه اموال و دارائی هایی استوار شده که از ارمنیان و بزور تصاحب شده است. مورخ دیگر ترک "سعید چتین اغلو" در مقاله ای می نویسد: امروزه و در بین اعضای دولت ترکیه و حزب عدالت و توسعه افراد بیشماری وجود دارند که وارث اموال و دارائی هایی هستند که اجدادشان از ارمنیان غارت کرده اند. او معتقد است 35 درصد از ثروت ملی ترکیه کنونی متعلق به اموال و دارائی های مصادره شده ارمنیان می باشد.و این اموال بارها دولتهای قبلی ترکیه را از ورشکستگی مالی نجات داده ،"چتین اغلو"در پی اثبات ادعای خود می گوید مدارک مالی موجود در وزارت دارائی ترکیه نشان می دهد،که در سال 1929م. بدنبال رکود جهانی اقتصادی ،دولت ترکیه برخلاف سایر کشورها دارای افزایش بودجه ای تا 300 هزار لیر داشته است.
چتین اغلو در انتهای مقاله می گوید:
ترکیه می بایست پاسخگوی این اعمال خود باشد زیرا ترکیه نوینی که از آن صحبت می شود برپایه هایی استوار گشته که آغشته به خون و غارت اموال و دارائی های ملت ارمنی است.
منابع:
Sait Cetinoglu, þSermayenin Turklestirilmesi, Resmi Tarih Tartışmaları – 2, Ed. Fikret Başkaya,
ozgfr niversite Kitaplığı, 2006- Ankara, s.131.
http://asbarez.com/arm/48122/
. Uğur Ümit Üngör and Mehmet Polatel, Confiscation and Destruction, Continuum International
Publishing Group, London, 2011, p. 167.
S. P e l e k. Gasp Edilen Ermeni Mülkleri Cari ve Esas Defterlerde Duruyor, bianet.org, 30
Temmuz 2011.
N. O n a r a n. Emval-i metruke olayi, Osmanlı’da ve Cumhuriyette Ermeni ve Rum Mallarının
Türkleştirilmesi, Istanbul, 2010, s. 48.
میدونی چینی ها به دوقلو چی میگن؟
.
.
.
.
.
.
.
.
این چون اون، اون چون این!
نمی دونستی نه؟ خارج کشور نرفتی ک عزیزم ?
-شکل گیری حکومت صفویه
توضیحی مختصر درمورد طریقه شکل گیری حکومت صفویه
شیعیانی که در ایران زندگی میکردند درطول تاریخ همواره مورد ظلم وستم واقع میشدند تا زمانی که مغولان با حمله به پایتخت خلافت عباسیان و برچیدن آنان زمینه مساعدی برای بسط ونفوزذ قدرت شیعیان در سراسر قلمرو اسلامی وبه ویژه در ایران فراهم کردند . پس از حمله مغول، چند حکومت شیعهمذهب مانند سربداران و قرهقویونلوها در ایران بر سر کار آمدند و نفوذ شیعه در ایران مستحکمتر شد. از سوی دیگر بیشتر اهل سنت ایران بر مذهب شافعی و محب اهل بیت بودند.
شیخ صفیالدین اردبیلی، نیای بزرگ صفویان هشتمین نسل از تبار فیروزشاه زرینکلاه بود. فیروزشاه از بومیان ایرانی و کردتبار بود که در منطقه مغان نشیمن گرفته بود. زبان مادری شیخ صفیالدین تاتی بود و اشعار تاتی او امروزه در دست است. زبان تاتی یکی از زبانهای ایرانی و زبان بومی آذربایجان بودهاست.
دودمان پادشاهی صفویه به وسیله شاه اسماعیل یکم با اتکا بر پیروان طریقت تصوف علوی تأسیس شد. این پیروان که عمدتاً از ایلهای آناتولی بودند و بعداً به قزلباشها ملقب شدند بر سر اعتقادات خود سالها به طرفداری از آققویونلوها و قراقویونلوها درگیر جنگهای پیاپی با دولت عثمانی بودند. اسماعیل جوان نوه شیخ جنید، پسر شیخ صفی الدین و نوه اوزونحسنقزلباش (موسوم به اهل اختصاص) پرورش یافت و رهبر دینی آنان به شمار میآمد. آق قویونلو تحت آموزش بزرگان
ایجاد و قدرت گرفتن سلسله صفوی نتیجه حدود ۲۰۰ سال تبلیغات فرهنگی صوفیان صفوی بود. اگر به این نکته دقت شود که شاه اسماعیل در زمان تاجگذاری ذر تبریز تنها ۱۴ سال داشت ارزش این سابقه فرهنگی بیشتر مشخص میگردد. پس از یورش مغول و فروپاشی خلافت عباسی در بغداد محور اصلی ارائهٔ یک مذهب و گرایش رسمی از اسلام از میان رفت و مذهب شیعه جان تازهای گرقت. به این ترتیب از بین رفتن دستگاه خلافت رسمی در کنار عواملی چون نابسامانی ناشی از حمله مغولان و میل به درونگرایی مردم و تساهل مذهبی مغولان موجب رونق فراوان فرقههای مختلف از جمله شاخههای مختلف تصوف شد.
پیروان شیخ صفیالدین نیز در واقع مبلغ فرقه خاصی از تصوف مبتنی بر مذهب شیعه دوازده امامی بودند (هر چند در مورد اینکه شخص شیخ صفی الدین شیعه بودهاست، تردیدهایی وجود دارد). اعتقاد قزلباشان به این فرقه از تصوف تا پیش از پادشاهی شاه عباس یکمجنگ چالدران در واقع نوعی قدرت خداگونه برای شاه اسماعیل یکم قایل بودند که با شکست در جنگ این اعتقاد آنها رو به سستی نهاد.
ارزیابی تاریخی
سلسله صفویه توانست از ایران دوباره «ملت-دولت» مستقل، خودمحور، پرقدرت و مورد احترام بسازد که مرزهای آن در زمان پادشاهی شاه عباس یکم برابر مرزهای ساسانیان بود. حکومت صفوی پیشروی دولت ایران به معنای نوین آن بود و در دورهٔ آنان شکل یک حکومت متمرکز ملی و شیعی پایهگذاری شد که تا امروز پابرجاست. شاهان صفوی برای حفظ استقلال ایران که پس از جنگهای بسیار حاصل شده بود کوشش خود را صرف انباشتن خزانهٔ خصوصی کردند تا بتوانند هزینههای نظامی را تأمین کنند.
سابقه دین اسلام در سرزمین ايران به عصر حیات «پیامبر اکرم(ص)» و نامه آن حضرت به «خسرو پرویز» شاه ایران برمیگردد؛ و ورود رسمی این دین به این سرزمین، به سال 16 هجري و در زمان حکومت «عمر بن خطاب» خليفه دوم.
اما سؤال اساسي اين است که به رغم ورود اسلام به ايران در دوره خلفا و همچنين به رغم آنکه ايرانيان قرون اوليه، اکثراً جزو اهل سنت بودند، چگونه شد که هم اينک شاهد اکثريت ايرانيان شيعي هستيم؟
در این مطلب بحث کلامي مطرح نيست. بلکه از دیدگاه "جامعه شناسي تاريخي" بررسی میکنیم که چه تحولاتی باعث شد که اکثر ایرانیان، شيعه شوند.
در خصوص سؤال فوق دو دسته پاسخ ارائه شده است:
1. پاسخ هاي نادرست و افسانهاي.
2. پاسخ صحيح و منطقي.
در اينجا ضمن طرح چند پاسخ افسانهاي و نقد آنها، در انتها پاسخ صحيح را ارائه خواهيم کرد.
1. پاسخهاي نادرست و افسانهای:
1 ـ 1. ازدواج امام حسين (ع) با شهربانو دختر يزدگرد سوم از سلسله ساساني، باعث علاقه ايرانيان به اهل بيت(ع) و در نتیجه تشيع ايرانيان شده است.
نقد اين پاسخ:
اولاً: اساس چنين داستاني صحيح نيست.
ثانياً: لازمهی صحت اين داستان آن است که ايرانيان ميبايست به خود سلسله ساسانيان علاقه داشته باشند، تا به دامادشان هم علاقه داشته باشند. در حالي که ایرانیان اجازه دادهاند تا اين سلسله براحتي فرو بپاشد و حتي يزدگرد نيز پا به فرار گذاشت و در شهرهاي مختلف ايران آواره بود تا اين که سرانجام توسط "آسياباني ایرانی" در "مرو" کشته شد.
ثالثاً: پاسخ ديگري هم شهيد مطهري ميدهد و آن اينکه تعدادي از امويان هم با ساسانيان پيوند زناشويي بستند. پس چرا ايرانيان نسبت به امويان علاقهمند نشدند؟
2 ـ 1. ايرانيان در اصل ضد اعراب، ضد اسلام و ضد مسلمانان بودهاند. وقتي ايران توسط مسلمانان فتح شد، ايرانيان مجبور بودند در ظاهر بگويند ما مسلمان شدهايم و الا کشته ميشدند يا بايد جريمه ميپرداختند. لذا در ظاهر اسلام را قبول ميکردند اما در واقع همان عقايد زرتشتيگري و عقايد قبل از اسلام خود را حفظ کردند و ادامه دادند لکن تحت عنوان شيعه. پس تشيع، مذهبي است که در اصل به دست ايرانيان ساخته شده و ربطي به اسلام ندارد، بلکه مذهبي ايراني است.
نقد اين پاسخ:
اولاً: اين نظريه زماني ميتواند صحيح باشد که رهبران اصلي شيعه ايراني باشند؛ در حالي که همه رهبران اصلي شيعه که ائمه معصومين عليهم السلام هستند، عرب هستند.
ثانیاً: اين نظريه در صورتي صحيح است که شيعيان اوليه همه ايراني باشند در حالي که جز تعداد کمي از شيعيان اوليه ـ نظير «جناب سلمان فارسي» ـ غالب شيعيان از عربها بودند.
ثالثاً: نظريه فوق وقتي ميتواند صحيح باشد که منابع و متون اصلي شيعه با ساير مسلمانان تفاوت ميداشت و ميبايست اين تفاوت در منابع ايراني خود را نشان دهد. در حالي که اينطور نيست. اولين منبع اصلي مسلمان قرآن کريم است که شيعه و غير شيعه به آن اعتقاد دارند. دومين منبع سنت است. اجماع هم به همان کتاب و سنت برميگردد و عقل به مستقلات عقليه باز ميگردد که اختصاص به ايرانيان ندارد بلکه مربوط به همه است.
رابعاً: نظريه فوق وقتي ميتوانست قرين واقع باشد که ايرانيان از همان قرون اوليه تماماً شيعه باشند. در حالي که ايرانيان در اين دورهها غالباً غير شيعه بوده و به اسلام اهل سنت گرايش داشتند و اکثر رهبران اهل سنت هم از ايرانيان بودند. همچنين مؤلفان متون ديني اهل سنت اکثراً ايراني هستند و اين نکتهاي است که شهيد مطهري در کتاب خدمات متقابل اسلام و ايران ميآورد.
خامساً: رهبران و دانشمندان شعيه تا قرن دهم اکثراً غيرايراني بودند و خارج از ايران زندگي ميکردند. «شيخ مفيد»، «سيد مرتضی»، «محقق حلي»، «شهيد اول و ثانی» و علماي جبل عامل که بعدها به دعوت صفويه به ايران آمدند و همچنين «محقق کرکي» که حوزههاي علميه شيعه را در ايران و عراق و مناطق ديگر گسترش داد، همه غيرايراني بودند. اين نکته صحيح است که فرهنگ، زبان و زمان و مکان و رسم و عادات در آموزههاي مذهبي تأثيرگذار است. اما اينگونه نيست که اين عوامل سبب شوند يک مذهب تشيع خاص ايرانيان تأسيس شده باشد. اتفاقاً فقه شيعي بر عنصر زمان و مکان، تاريخ و غيره تأکيد فراوان دارد. بنابراين، تأثير و تاثر قابل انکار نيست ولي مسأله نميتواند تعيين کننده باشد.
برخي آموزههاي فلسفي قبل از اسلام به بعد از اسلام هم منتقل شده است. بعضي از عادات و داستانها هم منتقل شده است. در واقع ايرانيان برخي از ميراثهاي خود را حفظ کردهاند، اما آن را هرگز جزيي از تشيع ندانستهاند. بلکه يکسري از اين مسائل مربوط به آداب و رسوم ملي ماست که ربطي به تشيع ندارد. مثل زبان فارسي، عيد نوروز و... ايرانيان هيچ گاه زبان فارسي را رها نکردند. زيرا بين اسلام و ايران تضادي نبوده است. بلکه در مواردي که تعارضي وجود داشته، ايرانيان خود به نفع اسلام از آن دست کشيدهاند و اسلام را مقدم دانستهاند.
3 ـ 1. ايرانيان تا قرن دهم سني بودند. از آن پس با زور صفويان به شيعه گرايش يافتند. زيرا شاه اسماعيل صفوي وقتي در تبريز تاج گذاري کرد، بسياري از سنيها را قتل عام نمود.
نقد پاسخ فوق:
اولاً: شاه اسماعيل يک جوان 14 ساله بود و نميتوان پذيرفت که وي بدون حمايت شيعيان به قدرت رسيده باشد. زيرا منطقي نيست که حاميان وي از سنيها باشند و عليه مذهب خود، شاه اسماعيل را به نفع مذهب تشيع حمايت کنند. بنابراين، در ايران آن زمان شيعيان زيادي وجود داشتهاند که صفويه به اتکاي آنان توانستهاند قدرتي تشکيل دهند و در برابر عثماني که يک امپراتوري پر قدرت مدعي سني بود، بايستند و مقابله کنند و در نهايت حکومت تشکيل دهند.
ثانیاً: در تاريخ ثابت نشده است که صفويه با زور شمشير شيعه را در ايران به وجود آورده باشند. البته به صورت جزيي و موردي، اهل سنت مورد آزار صفويان واقع ميشدند، چنانکه شيعيان مورد آزار عثمانيها قرار ميگرفتند. روشن است که عمل هر دو حکومت نادرست و غيراسلامي بوده است.
2. پاسخ صحيح و منطقی:
نخست بايد بپذيريم که استقرار و نفوذ يک مذهب در ميان يک قوم، امري نه دفعي بلکه به صورت تدريجي است. ما نبايد به دنبال تاريخ خاص و معيني باشيم. به نظر ميرسد از زماني که اولين ايراني به تشيع گرايش يافته تا زماني که تشيع در ايران فراگير شد و اکثريت ايرانيان را شيعيان تشکيل دادند، حدود 10 قرن به طول انجاميده باشد.
اتفاقاتي که طي 10 قرن اوليه اسلام در ايران به وقوع پيوست باعث فراگيري تشيع در ايران شد که به اجمال ميتوان آنها را اینگونه مرور کرد:
1 ـ 2. نخست آنکه «جناب سلمان» صحابه با وفاي پيامبر و اهل بيت، فردي ايراني و شيعي بود. در يمن نيز ايرانياني وجود داشتند که متمايل به سمت اهل بيت بودند. يمن توسط حضرت علي (ع) و در زمان حيات رسول اکرم (ص) به اسلام ایمان آورد و اهل یمن از همان زمان با حضرت علي (ع) آشنا شدند؛ در حالی که ساحل خليج فارس تا يمن تحت نفوذ ايران بود.
2 ـ 2. در دوره خليفه دوم، وي تبعیضهایي بين عرب و عجم قائل شد که موجب آزردگي خاطر ايرانيان گردید. پس از کشته شدن خليفه دوم به دست یک ایرانی، فرزند وي چند تن از ايرانيان موجود در مدينه را به قتل رساند. اما وقتي حضرت علي(ع) به حکومت رسید اعلام کرد که بين عرب و عجم تفاوتي نيست و عرب هيچ گونه فضلي بر عجم ندارد و اين باعث شد تا ايرانيان به حضرت علي(ع) گرايش پيدا کنند. همچنانکه «امام زین العابدین(ع)» با خریدن و آزاد کردن تعداد زیادی از بردگان و بندگان غیر عرب، جمعیت زیادی از موالیان در مدینه ایجاد کرد که محب اهل بیت(ع) بودند.
3 ـ 2. پس از شهادت حسين بن علي(ع) ايرانيان متوجه شدند از اسلام دو قرائت وجود دارد: اسلام يزيدي و اسلام حسيني. بني اميه با آن سابقه ظلمها و اعمال تبعيضها نميتوانست در قلوب ايرانيان جايي داشته باشد و به صورت طبيعي ايرانيان به سوي امام حسين(ع) و اهل بیت(ع) گرايش پيدا کردند و بعدها در سقوط بني اميه بيشترين کمکها را نمودند. زيرا بني عباس با شعار حمايت از آل محمد (ص) قيام کردند. اما بعد معلوم شد که اين جريان نيز با جريان اهل بيت فاصله دارد.
4 ـ 2. در طول تاریخ، برخي از شاگردان امام جعفر صادق و ساير ائمه ـ عليهم السلام ـ در ايران حضور يافتند و به طور گسترده مکتب اهل بيت(ع) را تبليغ کرده و ايرانيان را به مذهب آنان دعوت ميکردند.
5 ـ 2. حضور حضرت امام رضا(ع) در خراسان عامل ديگري است. يکي از دلايلي که «مأمون» ميخواست امام رضا(ع) را وليعهد کند، مقابله با عربهایي بود که از برادرش «امين» حمايت ميکردند. تحليل وي اين بود که با ولايت عهدي امام رضا(ع) هم ايرانيان شيعي را به سوي خود جذب خواهد کرد و هم شيعيان عرب؛ و اين باعث تقويت قدرت وي و ضعف امين خواهد شد.
6 ـ 2. بسیاری از امام زادگان از ظلم «منصور دوانيقي» و دیگر خلفای ستمگر به ايران آمدند و پراکندگي آنان در سراسر ايران عامل ديگري در گسترش تشيع در ايران بود. همانطور که حضور «حضرت معصومه(س)» در قم، «حضرت شاه چراغ(ع)» در شيراز و «حضرت عبدالعظیم(ع)» در ری، از دلايل مهم روي آوري مردم ايران به سمت تشيع است.
7 ـ 2. در عصر سلاطین شیعهی آلبويه موجبات تبليغ مکتب اهل بیت(ع) بیش از پیش فراهم شد و کتب مهم شيعي مثل تهذيب، استبصار، کافي و من لايحضره الفقيه در اين زمان تأليف شد. بزرگاني چون شيخ صدوق، شيخ مفيد، شيخ طوسي، سيد مرتضي و سيد رضي توانستند در این عصر اسلام شيعي را به مردم معرفي نمايند.
8 ـ 2. در دوره ايلخانان، حضور علامه حلي به مدت 10 سال در ايران و آزادي وي در بيان احکام و مهارت او در فقه و کلام و نيز تلاشهاي «خواجه نصير الدين طوسي» عامل ديگري در اين زمينه است.
9 ـ 2. حلقه آخر اين جريان تاسيس دولت صفويه و اعلام تشيع به عنوان مذهب رسمي و حضور و دعوت از علماي شيعه از سراسر جهان اسلام است. اين همه سبب شد تا بالاخره در عصر صفويه پس از طي 10 قرن، اسلام شيعي در ايران گسترش يابد و به صورت يک مکتب و مذهب فراگير در اين کشور معرفي شود.
سفير فَز
برشی از کتاب سیاحتنامهی پییر لوتی در مراکش
تیر ۱۳۹۶
پییر لوتی نویسنده و جهانگرد فرانسوی (۱۸۵۰ تا ۱۹۲۳) از تاثیرگذارترین نویسندههای اروپایی در روزگار خود به حساب میآمد و نویسندههای مشهوری مثل مارسل پروست از برخی آثار او مثل داستان یک کودک (Le Roman d'un enfant) تاثیر زیادی پذیرفتهاند. او از جوانی به بیشتر کشورهای دنیا سفر کرد و سرزمینهای آسیایی و آفریقایی زیادی را به چشم دید. لوتی دربارهی کشورهایی که در نقش جهانگرد یا سفیر به آنها قدم میگذاشت کتابهایی در قالب داستان یا سفرنامه مینوشت. یکی از آثار او خاطرات سفرش به مراکش است که در این سفر همراه هیئت سفرای فرانسه به حضور حسنِ اول سلطان وقت مراکش رسید.
حسن اول که به مدت بیستودو سال در مراکش سلطنت داشت توانست با جنگهای فراوان و اتحاد دادن قبایل و پیشگیری از نزاعهای عشیرهای، مراکشی متحد و مدرن به پایتختی فاس بنیانگذاری کند. پییر لوتی در سفرنامهی خود از مراکش اواخر قرن نوزدهم میلادی از نبود امکاناتی مثل جاده و پل و وسایل حملونقل گفته و از مشکلات ناشی از بارانهای شدید موسمی و وضع نابسامان کوچه و خیابانهای طنجه و فاس (فز) و اوضاع کاروانها و باقی مسائل این کشور آفریقایی بهویژه در دو شهر اصلی آن. آنچه در زیر میخوانید برشی از این سفرنامه است.
از سواحل اسپانیا و از شهر الجزیره و جبلالطارق شهر طنجه که بندر مراکش و در بوغاز جبلالطارق واقع است در سواحل سمت مقابل مشاهده میشود. طنجه شهری است در مراکش که در منتها نقطهی شمالی آفریقا واقع و به اروپا خیلی نزدیک است. در سه یا چهار ساعتی کشتی از اروپا به آنجا میرود و هر سال زمستان عدد کثیری سیاح به این شهر میآیند. الحال همهی اقسام اشخاص از ملل مختلفه درین شهر آمدوشد مینمایند و از آنجا که محل معاشرت ملل متنوعه میباشد، سلطان مراکش آنجا را شهری تصور کرده که متعلق به خارج مذهب بوده باشد و به این واسطه تقریبا صرف نظر از آنجا کرده است.
به اسکلهی بندر طنجه فرود آمدم
از ورود به این بندر بیشتر از سایر بنادر آفریقا حالت حیرت و گرفتگی قلب بر شخص مسافر دست میدهد. وقت ظهر که آفتاب تابش مخصوصی داشت، همین که به اسکلهی بندر طنجه فرود آمدم، از زمان گذشته تاسف خورده و نادم بودم که چرا به این مکان آمدهام. صبح آن روز در اسپانیا بودم و مسافرت را در راهآهن و کشتی بهراحتی مینمودم ولی در چنین مدت قلیل بُعد کلی از اسپانیا حاصل شده به این بندر وارد شدم و حالت حزنانگیز مرا گرفته، چرا که بشاشت و ذوق و حرکت اهل اروپا در ساکنین این شهر بههیچوجه ملاحظه نمیشود.
دو نفر مستحفظ موسوم به سلام و قدور که در خدمتگزاری سفیر دولت فرانسه بودند و لباس بلند پشمینه پوشیده بودند که به زمین میکشید، انتظار ما را در اسکله میکشیدند که ما را به سفارت فرانسه هدایت نمایند.
تصنیف ازمنهی قدیمه
شب همان روزی که وارد شدم مقارن غروب آفتاب، اولدفعه به تماشای اردوی مسافرت خودمان رفتم. از آنجا راه افتادم و از میدان بازار بزرگ که قدری بالای شهر و خارج دیوارهای کهنهی کنگرهدار و خارج دروازههای قدیم واقع است، به شهر طنجه مراجعت کردم. در این بین صدای بوق بزرگی که اختصاص به جماعت عرب دارد مسموع شد و این صدا سایر صداها را خاموش کرد. چند سال قبل این صدا را شنیده بودم و از آن وقت به بعد دیگر آن را استماع نکرده بودم. از استماع آن لرزه بر اندامم افتاد و اقلیم آفریقا و خیال اقامت در آن بر من اثر کلی نمود. سپس صدای بوقی بهشدت مسموع شد. بهنظرم آمد که آنچه در آن نواخته میشد، تصنیف ازمنهی قدیمه و مدیحهی اوقات ماضیه بود. همین که فکر کردم من تازه به مدخل این دولت مغربزمین وارد شدهام و بهزودی داخل آن خواهم شد، از خیال آنکه چیزهای تازه تماشا خواهم کرد، بشاشت موقتی بر من دست داد. مقصد من شهر فز بود و بر من واضح بود که وضع احوال در آنجا الحال مانند وضع احوال هزار سال قبل از این است.
حرکت به سوی فز
هشت روز به جهت تهیه و تدارک صرف شد تا آنکه اسباب و لوازم حرکت از طنجه فراهم آمد. قرار بر این شد که فردا صبح حرکت نماییم. آدمهای ما محض آنکه از احمال و انتقال کثیره مواظبت به عمل آورند در کوچه خوابیده و لباس خود را مانند بالاپوش به روی خود انداخته شباهت به یک تل پشم زردرنگی داشتند. به محضی که آفتاب طلوع نمود، همگی از خواب بیدار شده به حرکت افتادند. طولی نکشید که از آنها صداهای غریب برخاسته و مانند این بهنظر آمد که با یکدیگر مشاجره و منازعه مینمایند. چون عربی سختی غریبی دارد، اشخاصی که با یکدیگر تکلم مینمودند چنین بهنظر میآمدند که به یکدیگر دشنام میگویند. همهمهای که از این جمع برمیخاست و آنا فآنا شدت مییافت، همهمهی معمولی را که در صبح شنیده میشود از قبیل صدای خروس و تهیهی اسب و قاطر و صدای شتر همه را کلیتا از میان برد. چون به اینگونه همهمهها عادی بودم میدانستم که اتفاق فوقالعاده به ظهور نرسیده و به خود گفتم اینها مالها هستند و قاطرچیهای ما میخواهند آنها را حاضر نمایند.
پول سفید
همین که ما از این ازدحام جدا شدیم و از همهمهی آنها آسودگی حاصل کردیم در اطراف سفارت، فقرا که در طنجه به عدد بسیار هستند و دیوانهها و شلها و اشخاص کور همگی جمع و حاضر بودند که با ما وداع نمایند و سفیر فرانسه بر حسب رسمی که داشت جلو درب سفارت حاضر شده و پول سفید میان آنها میریخت.
دیدار جادوگران و آتشخوران
از جمله چیزهایی که آن را هرگز فراموش نخواهم کرد، در بالای شهر زمین وسیع ریگزاری امتداد دارد که همواره روی آن شتر زیاد میخوابد و متصلا ازدحام کثیری در آنجا آمدوشد مینماید و لباس آنها قسمی است که سر آنها را میپوشاند و از صحرا میآیند و باید به این شهر بیایند. در این مکان جمع شده با یکدیگر خلطه و آمیزش میکنند. در اینجا از صبح تا شب صدای طبل و نی بلند شده و جادوگران و آتشخوران و شعبدهبازان و مارگیران جمع شده و هرکس صنعتی اختیار نموده است، معمول داشته مردم را تماشا میدهد.
اجزاء ما مرکب بودند بر پانزده نفر. از این عدد، هفت نفر صاحبمنصب بودند. لباس رسمی ما که با لباس و وضع همراهان و سواران اختلاف داشت، اسباب شکوه مخصوصی گردیده بود. پنج نفر صیاد آفریقایی که لباس آبیرنگ پوشیده بودند ما را همراهی میکردند. پاشای شهر طنجه که نیز به جهت مشایعت ما آمده بود پیرمردی است که ریش سفید و تمام لباس او سفیدرنگ است.
داستان
بازگشت
یودیت هرمان / و ترجمه: محمود حسینیزاد
مرداد ۱۳۹۶
ریکو هفت سال نبود. حالا برگشته و میخواهد که من حرفهایش را بشنوم. برای من خب چندان ساده نیست. نه اینکه چون گذاشته و رفته بود ازش خرده بگیرم، اصلا اینطور نیست. کار درستی بود که رفت. موضوع فقط این است که ریکو وقتی شروع به حرف زدن میکند، دیگر نمیتواند تمامش کند ــ بلاوقفه حرف میزند و طوری که انگار فردایی در کار نیست. از خودش حرف میزند و از چیزهای غیرقابل درک و تصور که زندگی سر راهش گذاشته، باید تمامش را تعریف کند و در همان حال فراموش میکند که من هم وجود دارم، که من هم در این دنیا هستم، که من هم زندگی خودم را دارم، که برای من هم اتفاقی افتاده که شاید بخواهم زمانی تعریف کنم.
ریکو را از دوران کودکیمان میشناسم. در یک محله بزرگ شدیم، مدرسههایمان یکی بود، مادرهایمان غروبها با آهنگِ صدای مشابهی ما را به خانه صدا میزدند ولی برخلاف پدر من، پدر ریکو حین انجام آزمایشی در کارگاه زیرزمین خانهشان در انفجاری رفت هوا، ریکو هم همانجا بود و از آن به بعد بهنوعی زخم خورده است. این امر راز و اسراری نیست. ریکو با هرکسی دربارهاش صحبت میکند، طوری هم صحبت میکند که دیگران در مورد اینکه از خوراک حلزون خوششان میآید صحبت میکنند، یا اینکه تابستانها میروند کنار دریا. میگوید: «پدرم وقتی من هفت سالم بود مُرد، اشتباه کرد و در انفجاری رفت هوا. من هم اونجا بودم. از اون به بعد هم اصلا نمیتونم بهش فکر نکنم.»
ریکو الان چهل سال را گذرانده.
با هم از روستا آمدیم شهر. در شهر هم از چشم هم دور نشدیم. زمستانها که ریکو نمیتوانست صورتحسابهایش را پرداخت کند و برق و گازش را قطع میکردند، میآمد پیش من و خیلی هم پیش میآمد که بیاید. وقتی از فرط عشق دچار اندوه شدید میشد هم میآمد پیش من، در این مورد هم خیلی پیش میآمد که بیاید. اوضاع زمانی دراماتیک میشد که ریکو درد عشق داشت؛ گریه میکرد، بهطور غیرعادی برای یک مرد زیاد بود. یک کاغذ بستهبندی سه در چهار متر به دیوار آشپزخانهاش میچسباند و روی آن با مدادشمعی قرمز واژههایی را مینوشت که او را یاد زنی میانداختند که ترکش کرده بود، تمام واژهها را. خیابان، خوشگذرانیها، نیمهشب، مرسدسبنز، خروجی بزرگراه، فندک، تمبر، گردش، زنگ ساعت، سوز سرما، پایانِ غیرمتصور. به من میگفت اگر این کاغذ پر بشود، روی دیوار خواهد نوشت ولی قبل از اینکه کار به آنجا بکشد دوباره ول میکرد و میرفت سراغ یکی دیگر. شاید دلیل اینکه ریکو این کار را میکرد، شناختی بود که داشت ـ غم را میشناخت، میخواست مدام دچار همان غم و هراسی بشود که در کودکی تجربه کرده بود. شاید تصور میکرد که این امر یک بار دیگر چیزی را تغییر خواهد داد.
جوان بودیم و در شهر زندگی میکردیم، ریکو زیادهروی میکرد، تا جایی که بعضی وقتها بهسختی راه میرفت. سکندری میخورد و جلوی پایش را هم نمیدید. جایی رسید که دیگر زیادی شده بود. بعد در عرض یک شب رفت. فکر میکنم بعد از این ماجرا رفت: پلیسهای محافظ کنیسهای که ریکو، مست، قصد داشته اتومبیلی را که مال خودش نبود جلوی آن پارک کند،پیادهاش کرده بودند و گذاشته بودندش بیخ دیوار. ریکو رفت سمت شمال و در شیلات کار کرد و در کشتیهای بزرگ ماهیگیری و دستآخر روی دکلهای حفاری. پول زیاد درآورد، بیشتر از آنی که یکی از ما اصلا درآورده باشد. نجاری باز کرد و مستقل شد. با پولی که داشت قایقی خرید، اتومبیلی، خانهای و یک دست مبلمان کامل با کاناپه. کاناپه را که آوردند، هر شب مینشست رویش و به من تلفن میزد.
میگفت: «منم ریکو. حالت چطوره؟»
ریکو میتواند خیلی خوب تعریف کند. میتواند همه چیز را خندهدار تعریف کند. جاهای درست غلو میکند، از جا میپرد و ادایی درمیآورد، صداها را تقلید میکند و داستانش را با حرکات بدن و دست و صورت مصور میکند. در آن نقطهی شمالی مینشست روی کاناپه و پاهایش را میگذاشت روی میز جلوی کاناپه و میگفت: «حدس بزن دارم چی میخورم.» من هم میگفتم: «چه میدونم.» و او باغرور میگفت: «دارم شیرکاکائو میخورم.» در دوران کار در شیلات، در کشتیهای ماهیگیری، در دکلهای حفاری نوشیدنیهای الکلی را گذاشته بود کنار. میگفتم: «عالیه.» بعد نفس بلندی میکشید و برایم از همهچیز و همهکس تعریف میکرد. از هلیکوپتری میگفت که با آن فراز دریای برینگ پرواز کرده بود و کاملا هم ته هلیکوپتر کنار موتور نشسته بود. میگفت: «کنار موتور گرمه، وقتی از سرما میلرزی و خستگی توی مغز استخونت نشسته، بهترین جاست.» بعد بدون ربطی میگفت: «تا حالا دیدی که آب اینقدر شفاف باشه که بتونی نهنگها رو ببینی؟ واقعا میتونی ببینیشون، توی اعماق، ته دریا. ولی بهترش اینه که چشمها رو ببندی و اصلا بیرون رو نگاه نکنی. بهترینش هم وقتیه که دیگه واقعا میدونی چیزی رو که میخواستی ببینی، تونستی ببینی. میفهمی منظورم رو؟»
از دکلهای حفاری تعریف میکرد، از خواب در کانتینرها، از شوخیهای نجارها، از همان کارهای همیشگی، تا خواب سراغشان میآمد، و دور و بر کانتینر هم تمام شب سوز سرما. دوازده ساعت کار در روز. میگفت: «از اون پول اتومبیلی خریدم. یک شورلوت سابربن. شاسیبلند. نقرهای. یک کم قدیمی. موتور بزرگ ـ وی هشت، توربو دیزل۶.م۵ لیتری.» هر کلمه را تکتک و دقیق ادا میکرد، پشت هر کلمه نقطه میگذاشت. ادای سروصدای بلند موتور اتومبیل جدیدش را خیلی خوب درمیآورد و بعد چشماندازی را توصیف میکرد که از پنجرهی سراسر اتاقش میدید، منظرهی صخرههای ساحلی و آبراه دریایی را، قایقهای رنگارنگ و دریا در شب را.
میگفت: «وقتی نور چراغ دریایی بیفته اینجا، بهت میگم. صبر کن. داره میآد… الان. و… الان و… الان.»
میگفت: «میخوای یک چیزی بهت بگم؟ من مرد خوشبختیام.»